Mohammad javad oliaei

Mohammad javad oliaei

توسط ۳ نفر دنبال می شود
 ۳ نفر را دنبال می کند

قسمت 🅱: [...] پیام حق می‌گویدت که دل از اسماعیلِ نام و مال و جان و عشقت برکن و برو، وسوسهٔ دل می

قسمت 🅱:

 

[...] پیام حق می‌گویدت که دل از اسماعیلِ نام و مال و جان و عشقت برکن و برو، 

 

وسوسهٔ دل می‌گویدت:

بمان، نگه‌دار، بساز!

 

در این‌جا، آخرین فریب انسانی که هم آگاه است و هم مسئول، توجیه است: 

 

یافتن راهی که بتواند نگه دارد و بماند، امّا وجدانش را هم به گونه‌ای تخدیر کند، صدای سرزنش را در خود خفه کند، 

 

دین را به گونه‌ای تحریف کند، که با دنیا بخورد، راهی که چون دیگران، اسماعیلش را هم حفظ کند، ولی چون دیگران، متهم به کفر حق و عصیان بر خدا و خیانت به خلق نشود.

 

شراب بنوشد، امّا به قصد شربت، به نیت دوا!

 

توجیه یعنی وجههٔ حق دادن به ناحق، تو اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار: توجیه فقهی، شرعی، عقلی، عرفی، اخلاقی، علمی، اجتماعی، روانشناسی جامعه‌شناسی، دیالکتیکی، روشنفکری...

 

[...] یکی از همین از کجا معلوم‌های معلوم، گریبانگیر عقل نیرومند و صداقت زلال و استوار ابراهیم هم می‌شود: این پیام را من در خواب شنیدم از کجا معلوم که...؟! 

 

ابلیس در دلش مهر فرزند را برمی‌افروزد و در عقلش، دلیل منطقی می‌دمد.

 

این بار اول؛ جمرهٔ اوُلیٰ، رمی‌ کن! 

از انجام فرمان خودداری می‌کند و اسماعیلش را نگاه می‌دارد. 

 

ابراهیم اسماعیلت را ذبح کن! 

این‌بار، پیام صریح‌تر، قاطع‌تر!

 

جنگ در درون ابراهیم غوغا می‌کند. قهرمان بزرگ تاریخ، بیچاره‌ای است دستخوش پریشانی، تردید، ترس، ضعف؛ 

پرچمدار رسالت عظیم توحید، بازیچهٔ ابلیس؟!

 

در کشاکش میان خدا و ابلیس، خرد شده است و درد، آتش را در استخوانش افکنده است.

 

[..‌.] آری در برابر حق، باید از اسماعیل گذشت، مسئولیت عقیده، از مسئولیت عاطفه برتر است.

 

دعوت پیام؟ یا لذّت پدر؟

 

[...] و این چنین است حکمت خداوند حکیم و مهربان، دوستدار انسان؛ که ابراهیم را، تا قلّهٔ بلند قربانی کردن اسماعیلش بالا می‌برد؛

بی‌آنکه اسماعیل را قربانی کند!

 

و اسماعیل را به مقام بلند ذبیح عظیم خداوند ارتقا می‌دهد؛ 

بی‌آنکه بر وی گزندی رسد!

 

که داستان این دین، داستان شکنجه و خودآزاری انسان و خون و عطش خدایان نیست، داستان کمال انسان است، آزادی از بند غریزه است، رهائی از حصار تنگ خودخواهی است و صعود روح و معراج عشق و اقتدارِ معجزه‌آسای ارادهٔ بشری است و نجات از هر بندی و پیوندی که تو را، به نام یک انسانِ مسئول در برابر حقیقت، اسیر می‌کند و عاجز؛

 

و بالأخره، نیل به قله رفیع شهادت؛

اسماعیل‌وار؛

و بالاتر از شهادت 

-آنچه در قاموس بشر، هنوز نامی ندارد- 

ابراهیم‌وار! 

 

و پایان این داستان؟

ذبح گوسفندی؛

و آنچه در این عظیم‌ترین تراژدی انسانی، خدا برای خود می‌طلبید؟

 

کشتن گوسفندی برای چند گرسنه‌ای!

 

(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۶- حج- گزیدهٔ صفحات ۱۵۷ تا ۱۶۹)

👇

🆔 @Dr_Shariaaty

https://t.me/Dr_Shariaaty/1299

Mohammad javad oliaei
Mohammad javad oliaei

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋